loading...
سرگرمی-طنز
تینا بازدید : 694 14 سال پیش نظرات (7)
 مردی پس از 15 سال از زندان فرار میكنه  . 

او مقابل خانه ای نگاه میكنه تا بتونه پول و اسلحه گیر بیاره

ولی در اونجا زن و مرد جوانی رو در رختخواب  پیدا میكنه  .

 ابتدا  مرد جوان رو به صندلی  طناب پیچ  میكنه 

 سپس  خانم  خوشكله رو به صندلی  میبنده و نزدیك  میشه و بوسه ای به گردنش میزنه و میره  حمام تا دوش بگیره. 

مرد جوان به  همسرش میگه :

گوش كن عزیزم این مرد از لباسش معلومه كه مدت زیادی رو در زندان بسر برده و حتما اونجا هیچ زنی رو ندیده  

من دیدم چطور گردن تو رو ماچ كرد اگه خواست با تو س-- داشته باشه مقاومت نكن 

اونو راضی كن با اینكه میدونم  برات چندش آوره !

ببین  این زندانی  خیلی باید خطرناك باشه و  اگه عصبانی بشه  جفت مون رو میكشه.

 قوی باش عزیزم  و بدون خیلی دوستت دارم.  

همسرش پاسخ میده :

او گردن منو ماچ نكرد!

 اون در گوش من گفت كه همجنس گراست و معتقده كه تو خیلی نازی  و از من پرسید كه وازلین  داریم  و من گفتم  كه در حمام  میتونه پیدا كنه  .

پس عزیزم قوی باش و بدون من هم خیلی دوستت دارم

 
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط خدا در تاریخ 1348/10/11 و 11:24 دقیقه ارسال شده است

فوق العاده بود . . .
لذت بردم وحشتناک!شکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
نامم را پدرم انتخاب کرد! نام خوانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است! راهم را خودم انتخاب می کنم! دکتر شریعتی ××××××××××××××
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 169
  • کل نظرات : 781
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 59
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 246
  • بازدید ماه : 246
  • بازدید سال : 2,399
  • بازدید کلی : 112,095
  • کدهای اختصاصی
    کد اهنگ